بهار بی لبخند
میترسم از بهاری که در آن پرستو ها به خانه بر نگردند
و سار کوچک پنهان شده در درخت بهار را زمزمه نکند
مباداسفره ی باغچه مان خالی بماند از شکفتن
و میترسم از دستان خالی پدری که بهار غرورش را پر پر کند.
آه بهار محض خاطر ماهیان قرمز نیا.ماهیان قرمز اینجا دلشان خون است...
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 11:6 توسط مجید ذکریازاده
|