میترسم از بهاری که در آن پرستو ها به خانه بر نگردند

و سار کوچک پنهان شده در درخت بهار را زمزمه نکند
مباداسفره ی باغچه مان خالی بماند از   شکفتن

و میترسم از دستان خالی پدری که بهار غرورش را پر پر کند.

آه بهار محض خاطر ماهیان قرمز نیا.ماهیان قرمز  اینجا دلشان   خون است...