فدریکو گارسیا لورکا
چیزهایی هست که نمی توان به زبان آورد ، چرا که واژه ای برای بیان آنها وجود ندارد.
اگر هم وجود نداشته باشد ، کسی معنای آن را درک نمی کند. اگر من از تو آب و نان
بخواهم تو درخواست مرا درک می کنی ... اما هرگز این دستهای تیره ای را که
قلب مرا در تنهایی گاه می سوزاند و گاه منجمد می کند، درک نخواهی کرد .
+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 18:24 توسط مجید ذکریازاده
|